بالاخره لبخند کمرنگی روی لبانش نشست.
_آفرین آنا کوچولو.
لبم کج شد.
همیشه انقدر راحت اشتباهم رو قبول نمی کنم الکی به دلت صابون نزن.
آهی کشید و ماشین را گوشه ای پارک کرد.
فریا من از وقتی که دوباره باهات آشنا شدم راجع به هیچی در رابطه با تو دلم رو صابون نمی زنم و دقیقا می دونم با چه پدیده ای رو به رو هستم.
بعد در ماشین را باز کرد.
حالا پیاده شو بریم یه چیزی بخوریم. شاید اگه دهنت با غذا پر بشه بتونیم چند دقیقه ای رو توی صلح بگذرونیم.
بی توجه به حرف هایش سریع از ماشین پیاده شدم و به سوی اولین فست فود به راه
افتادم که از پشت دستم را کشید.
کجا میری آنا؟ قراره بریم رستوران.
لب و لوچه ام آویزان شد.
ولی من دلم پیتزا می خواد.
کمی مکث کرد و نگاهی به اطراف انداخت.
مطمئنی می خوای بری فست فودی؟ یعنی واسه ت مهم نیست اگه با هم تو یه رستوران غذا نخوریم؟…
برای دانلود کتاب رمان آنائل رانده شده ابتدا آن را خریداری نمایید.
شما می توانید این محصول را از طریق درگاه بانکی زیر خریداری نمایید.
قیمت ۳۰,۰۰۰ تومان
پس از پرداخت آنلاین لینک دانلود برای شما فعال می شود.
جهت ارتباط با ما کلیک کنید
این رمان خیلی زیباست