دانلود کتاب رمان سراب من اثری از فرناز احمدلی

نام کتاب رمان: سراب من
ژانر: عاشقانه
تعداد صفحه: ۲۳۶۴
نویسنده: فرناز احمدلی

دلم نمی خواد درباره اتفاقا و حرفای دیشب حرف بزنم.
می خوام چیزی بگم.
عماد لرزش صداشو شنید و عصبانیتش بیشتر شد.
باش حرف نمی زنیم. اصلا تا وقتی خودت بخوای فراموش می کنیم همچین اتفاقایی افتاده.
جلو رفت وسایلو از دستش گرفت.
ول کن اینارو بیا می خوام درباره خانه حرف بزنم، باید یه جای خوب داشته باشید دیگه وقتشه مستقل شی.
سراب بی حرف چرخید و از آشپزخانه بیرون رفت.
رامان : طبقه بالای اینجا مال عماده.
بریم نگاه کنیم اگه اوکی بود به عنوان کرایه هر ماه یه مقداری از حقوقت کم می کنم.
سراب رو مبل نشست : ممنون ولی اینجا خیلی بزرگ و گرونه می خوا…
با دوتا بچه نمی تونی بری مناطق پایین.
روزایی که با خودت نیاری شون سرکار تنها خانه موندن خطرناکه.
برج امنیتش زیاده اگرم یوقت چیزی لازم داشتی با چیزی شد رامان هست اینجوری خیالم راحت تره.
تیارا : مامان دیگه بر نمی گردیم اونجا؟!؟؟!
سراب : نه مامان جان قراره خانه خودمونو داشته باشیم.
تیارا با خیال راحت سیبشو گاز زد پس دیگه نمی تونن اذیتت کنن ؟؟
عماد نرم جلو رفت کنار پای تیارا زانو زد…